غزوه بنیقریظه
موقعیت مکانی غزوه بنیقریظه | |||||||||
| |||||||||
جنگندگان: | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
مسلمانان | یهودیان بنیقریظه | ||||||||
فرماندهان: | |||||||||
حضرت محمد(ص) | بنیقریظه | ||||||||
تلفات: | |||||||||
تعداد کشتههای بنیقریظه بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ نفر | |||||||||
نازل شدن آیات ۵۶ تا ۵۸ سوره انفال و ۲۶ و ۲۷ سوره احزاب درباره جنگ بنیقریظه |
غزوه بنیقُرَیظه، نام آخرین غزوه از غزوههای پیامبر اکرم(ص) با یهودیان مدینه است که در سال پنجم هجری و به دلیل پیمانشکنی یهودیان بنی قریظه و همپیمانشدن آنان با مشرکان در غزوه خندق روی داد. در این غزوه مسلمانان قلعههای بنی قُرَیظه را محاصره کردند. پس از حدود یک ماه، یهودیان تسلیم شدند و حکمیت سعد بن معاذ را به پیامبر(ص) پیشنهاد کردند. طبق برخی نقلها، سَعد با استناد به پیمان یهودیان با پیامبر و نیز حکم تورات، به قتل مردان جنگجوی قبیله، اسارت زنان و کودکان و مصادره اموال حکم کرد و رسول خدا این حکم را پذیرفت. برخی دیگر در اینکه سعد به قتل همه مردان حکم کرده باشد، تردید کردهاند.
تاریخچه قبیله بنیقریظه
دربارۀ قبیله بنی قُرَیظه و مهاجرتشان به یثرب گزارشهای متفاوتی وجود دارد. بر اساس برخی گزارشهای تاریخی، بنیقریظه از نسل هارون برادر حضرت موسی(ع) به شمار میروند که پیش از رویداد سیل عَرِم که به مهاجرت قبایل عربِ اَوْس و خَزْرَجْ به یثرب انجامید، در آنجا سکونت گزیده بودند.
بنا بر برخی دیگر از گزارشها، به دنبال جنگ رومیان با یهود(۷۰ میلادی)، بنیقریظه به حجاز گریخته و در مَهزور از نواحی یثرب ساکن شدند. برخی منابع، بنیقریظه را از طایفه جُذام ساکن فلسطین دانستهاند که در عهد عادیا بن سموئل (شموئل؛ حکومت حدود ۱۰۷۵-۱۰۴۵ ق.م) به دین یهود گرویدند.
بنیقریظه در کنار دیگر قبایل یهود توانستند اداره و حکومت شهر را به دست گیرند. فرمانروای آنان القیطوان یا فطیون خراجگزار مرزبان ایرانی الزاره (در بحرین) بود. شکست دولت یهودی یمن از پادشاه مسیحی حبشه که تحت حمایت روم بود (سال ۵۲۵ میلادی)، قدرت یهودیان را در مدینه کاهش داد. سرانجام، در جنگ قبیله خزرج با یهودیان، فرمانروای یهود به قتل رسید و اعراب اداره شهر را به دست گرفتند.
سلطه قبایل عرب بر مدینه موجب شد که بسیاری از یهودیان، مدینه را ترک کنند. در دوران نزدیک به ظهور اسلام، قبایل یهود در بیرون شهر در دژها و قلعههای خود زندگی میکردند. بنیقریظه، که در این زمان به لحاظ جمعیت و نفوذ از دو قبیله دیگر یعنی بنی نَضیر و بنی قَینُقاع مقتدرتر بودند، در جنوب شرقی مدینه سکونت داشتند و عمدتاً کشاورزی میکردند. تنها گزارش مستقل درباره بنیقریظه راجع به جنگ مسلمانان با آنان در سال پنجم هجری است. سایر گزارشهای احوال آنان مربوط به تاریخ اوس و خزرج، دو قبیله عرب مدینه و غالبا مربوط به دوران نزدیک به ظهور اسلام است.
دلیل وقوع غزوه
دلیل اصلی جنگ با بنیقریظه، پیمانشکنی آنان و همکاری با مشرکان مکه در جنگ احزاب علیه مسلمانان بود. بر اساس گزارش منابع تاریخ اسلام، هنگامی که سپاه مشرکان مکه و همپیمانان آنان به مدینه نزدیک شدند، حیی بن اخطب -از یهودیان بنی نضیر که در ساماندهی جنگ احزاب نقشی عمده داشت - به نمایندگی از قریش به دیدار بنیقریظه رفت و موافقت آنان را برای همکاری با قریش در جنگ با مسلمانان جلب کرد.
هنگامی که این خبر به پیامبر(ص) رسید گروهی از صحابه از جمله سعد بن معاذ، سعد بن عباده و اسید بن حضیر را برای تحقیق درباره درستی خبر به قلعه بنیقریظه فرستاد. بنیقریظه در دیدار با این گروه به پیامبر(ص) بیاحترامی کرده و پیمان خود با مسلمانان را انکار کردند.
موقعیت جغرافیایی محل سکونت بنیقریظه، به آنان اجازه میداد در حالی که مسلمانان مشغول دفاع از خندق بودند از پشت سر به مدینه حمله کنند؛ از همین رو خبر پیمانشکنی بنیقریظه تاثیر مخربی بر روحیه مسلمانان داشت. بر اساس برخی گزارشها، زمانی که مدینه از سوی مشرکان در محاصره بود، بنیقریظه تصمیم گرفتند شبانه به مدینه حمله کنند و برای این مقصود پیامهایی به مشرکان فرستادند و از آنان طلب نیرو کردند. با شنیدن این خبر پیامبر(ص) ۲۰۰ تن از مسلمانان را برای دفاع از مدینه فرستاد که تا صبح تکبیر گفتند و با روشن شدن هوا خطر از میان رفت. یک شب نیز حدود ده نفر از شجاعان و جنگجویان یهودی به شهر حمله کردند اما بعد از ساعتی درگیری با گروهی از مسلمانان بازگشتند. از ابوبکر نقل شده که درباره خطر بنیقریظه میگفت: ما برای کودکان و زنان خود در مدینه، از بنیقریظه بیشتر میترسیدیم تا از قریش و غطفان.
به همین دلیل، پیامبر(ص) در همان روز پراکندهشدن دشمنان در غزوه خندق به جنگ بنیقریظه رفت.
جنگ و سرنوشت آن
مسلمانان قلعهها و خانههای بنیقریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. بنیقریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط بنی نضیر تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند. ولی رسول خدا(ص) جز این که به حکم او گردن نهند، هر پیشنهادی را رد کرد.
به پیشنهاد خود بنیقریظه، رسول اکرم(ص) حکمیت را به سعد بن معاذ، رئیس قبیله بنی عبد اشهل از اشراف اوس که قبل از اسلام متحد آنها بود، واگذار نمود. سعد با استناد به احکام تورات و پیمانی که بنیقریظه قبل از جنگ با پیامبر(ص) بسته بودند، حکم کرد که هر کسی علیه پیامبر(ص) تجمع کرده کشته شود و زنان و کودکان اسیر شوند. رسول اکرم این حکم را مطابق خواست پروردگار دانست. آیات ۵۶ تا ۵۸ سوره انفال و ۲۶ و ۲۷ سوره احزاب راجع به جنگ بنیقریظه است.
اظهار نظر در مورد کشتهها متفاوت است، بعضی گفتهاند: مردان بنیقریظه و پسران بالغشان، که تعداد آنان بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ نفر گزارش شده است، کشته شدند. یک زن قریظی نیز، که یک مسلمان را کشته بود، به قتل رسید. یکی از مردان قبیله به نام رفاعة بن سِموال به وساطت سَلمی دختر قیس، از خالههای رسول خدا(ص) بخشیده شد. ولی گزارشها بیان میکنند که فقط مردان جنگجوی قبیله که علیه پیامبر(ص) اقداماتی انجام داده بودند کشته شدند.
اموال بنیقریظه بین مسلمانان تقسیم شد. برای اولین بار، سهم سوار و پیاده مشخص گردید؛ به سوار دو سهم و به پیاده یک سهم تعلق گرفت. فهرست اموال (به خصوص فهرست سلاح) ذکر شده در منابع نشان میدهد که مقدار غنایم به دست آمده از بنیقریظه چشمگیر بوده و به احتمال، همین امر شیوه جدید تقسیم غنایم را ممکن ساخته است.
بررسی تاریخی
مسلمانان به دلیل تجربههای گذشته که از اخراج بنی قینقاع و بنی نضیر داشتند، دیگر به خروج بنیقریظه از مدینه رضایت ندادند، زیرا آنان نیز در صورت خروج از شهر مانند بنی نضیر به مخالفان مسلمانان در مکه و یهودیان بیرون مدینه میپیوستند. به هر حال، بیان قرآن سوره احزاب آیات ۲۷-۲۶ حکایت از تأیید و اجرای حکم یادشده دارد. ولی نه آنکه همه مردان کشته شوند بلکه فقط مردانی که علیه پیامبر(ع) اقداماتی انجام داده بودند.
سیدجعفر مرتضی در الصحیح در تفسیر آیه ۲۶ سوره احزاب یاد آور میشود، منظور از آیۀ ... فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا ﴿۲۶﴾ (ترجمه: ...گروهی را میکشتید و گروهی را اسیر میکردید.)، فقط مردان هستند، زیرا «تاسرون» با اسارت مردان تناسب دارد و برای اسارت در زنان از واژۀ سبایا استفاده میشود، اما بعضی به اشتباه واژه «تاسرون» را به زنان و کودکان حمل کرده و تقتلون را به مردان. بدین ترتیب تعداد کشته شدگان را میتوان بین صد تا دویست نفر دانست. ابن شهر آشوب تعداد کل مردان را هفتصد نفر و تعداد کشته شدگان آنان را چهار صد و پنجاه نفر دانسته است.
تردید در کشته شدن یهودیان
- جعفر شهیدی مینویسد: به نظر میرسد ماجرای این غزوه، سالها پس از تاریخ واقعه، به وسیله داستانگویی که از تیره خزرج بوده است دستکاری شده و به تحریر درآمده باشد. هدف این داستانگو این بوده است که به این وسیله نشان دهند حرمت طایفه اوس نزد پیامبر(ص) بهاندازه طایفه خزرج نبود و برای همین است که پیغمبر همپیمانهای خزرج را نکشت؛ اما هم پیمانان اوس را گردن زد. همچنین خواسته است نشان دهد که رئیس قبیله اوس جانب همپیمانهای خود را رعایت نکرده است.
- مالک بن انس، ابن اسحاق، راوی اصلی این جریان را، دجال مینامد، دلیل این نامگذاری، نقل داستان غزوات پیامبر(ص) با یهودیان از قول فرزندان یهودی عنوان شده است لذا مالک را میتوان یکی از مخالفین این داستان دانست.
- ابن حجر عسقلانی، علت تضعیف ابن اسحاق از سوی مالک را نقل اینگونه داستانها میداند پس خود نیز جزء مخالفین این داستان قرار میگیرد.
- سیداحمد برکات نیز با دلایل مختلف داستان نقل شده از طرف ابن اسحاق نسبت به یهودیان بنیقریظه را نفی میکند.
- ولید عرفات نیز با بیان فاصله زیاد بین ابن اسحاق و جریان بنیقریظه، نداشتن سند صحیح از سوی ابن اسحاق را دلیلی بر ضعف این داستان دانسته و دلایل دیگری نیز اقامه کرده است.
حکم سعد طبق منابع یهودی
سعد بن معاذ با استناد به پیمان بنیقریظه با پیامبر(ص) و منابع دین یهود چنین حکمی صادر کرد این حکم از نظر خود آنان کیفری شرعی تلقی میشد. در توراتِ موجود، درباره شهری که به زور وارد آن شدهاند، چنین گفته شده است: «اگر پروردگارت، آن را به تو واگذار کرد، همه مردان را از دم شمشیر بگذران، اما زنان و کودکان و حیوانات و هر آنچه در شهر است، همه غنیمت میباشد، پس همه را به عنوان غنیمت بردارید و غنیمتی که پروردگار نصیب کرده بخورید».
پانویس
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۰۷؛ مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۲۹-۱۳۰؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۸۴.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۰۸-۱۰۹.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۴۰۸.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۸۳، ۸۵.
- ↑ مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۳۰.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۵۴-۴۵۶؛ ابن هشام، السیره النبویه، چاپ بیروت، ج۲، ص۲۲۰-۲۲۱.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۲، ۴۵۸-۴۵۹؛ ابن هشام، السیره النبویه، چاپ بیروت، ج۲، ص۲۲۱-۲۲۲.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۶۰.
- ↑ واقدی، المعازی، ج۲، ص۴۶۲.
- ↑ واقدی، المعازی، ج۱، ص۴۶۰.
- ↑ واقدی، المعازی، ج۲، ص۵۰۱.
- ↑ عاملی، سید جعفرمرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۱۲، ص۹۰
- ↑ عاملی، سید جعفرمرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۱۲، ص۸۸
- ↑ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، سلسلة اول، ص۱۴۹۳؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۲۶۵-۲۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۵.
- ↑ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، سلسلة اول، ص۱۴۹۷، ۱۵۰۰؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۲۶۳-۲۶۴.
- ↑ عاملی، سید جعفرمرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۱۲ص ۸۸
- ↑ سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۶، ص۵۶۹.
- ↑ عاملی، سید جعفرمرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۱۲، ص۱۴۸.
- ↑ مناقب، ج۳، ص۱۷۱ به نقل از عاملی، سید جعفرمرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۱۲، ص۱۴۸.
- ↑ شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص۹۰.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۶.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۴۰-۳۹.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۴۰-۳۹.
- ↑ Barakat Ahmad, Muhammad and the Jews: A Re-examination, p. 24.
- ↑ W. N. Arafat, New Light on the Story of Banu Qurayza and the Jews of Medina, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1976), pp. 100-107.
- ↑ حسنی، سیرة المصطفی، ص۵۱۹-۵۲۱.
- ↑ ابوزهره، خاتم پیامبران، ج۲، ص۶۷۱-۶۷۲.
- ↑ کتاب مقدس، سفر تثنیه، باب ۲۰، فقره ۱۴-۱۳.
منابع
- ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۳۷۶/۱۹۵۷.
- ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، بیتا.
- ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بیتا
- ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۴.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، کتاب الاغانی، بیروت، بیتا.
- ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، مشهد، ۱۳۷۳ ش.
- حسنی، هاشم معروف، سیرة المصطفی، بیروت، ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه، لیدن، ۱۸۷۹-۱۸۹۶، چاپ افست تهران، ۱۹۶۵.
- سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
- شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۹۰ش.
- عاملی، سید جعفرمرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، دارالحدیث، قم، ۱۳۸۵ش.
- کتاب مقدس، انشارات ایلام
- مقدسی، مطهر بن طاهر، کتاب البدء و التاریخ، پاریس، ۱۸۹۹-۱۹۱۹، چاپ افست تهران، ۱۹۶۲.
- واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶.
- یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
- Barakat Ahmad, Muhammad and the Jews: A Re-examination
- W. N. Arafat, New Light on the Story of Banu Qurayza and the Jews of Medina, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1976)
پیوندبه بیرون
- منبع مقاله: